چند تصویر و روایت کوتاه درباره زندگی و شهروندانی که آخر هفتهها به پیکنیک میروند | اینجا پارک و دریاچه چیتگر است؛ بهشتی برای دورهمیهای خانوادگی
تاریخ انتشار: ۸ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۱۰۸۸۱۰
همشهری آنلاین - محمد صادق خسروی علیا: معنای زندگی آخر هفته ها در حوالی پارک جنگلی و دریاچه چیتگر پایتخت، زمین تا آسمان با خمودگی ها و مچاله گی های داخل قطارهای شهری پایتخت و راه بندان های وقت و بی وقت خیابان هایش فرق دارد.
هر وقت دلتان برای شادی و آدم های خندان و دورهمی های پیک نیکی به سبک دهه ۶۰ تنگ شد، تعطیلی ها سرک بکشید به تفرجگاه های حوالی تهران شلوغ.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قشون کشی به چیتگر
نزدیکی های ظهر ،دریاچه محاصره است و نیمی از خیابان های این شهرک برج نشین تبدیل به پارکینگ شده. از نقاط مختلف تهران، کرج ، پرند، پردیس، شهریار و... آمده اند و چیتگر را پاتوق کرده اند.
جمعه است. اما برای خودش ۱۳ بدری است تمام عیار.
قشون قشون آدم منقل به دست و زیلو به زیر بغل، پیش قراولی( که غالبا پدر خانواده است) را تعقیب می کنند که چشمانش به تیزبینی عقاب است.
هدف این پیاده نظام هر یک وجب جایی است که زیر سایه درختی خالی مانده. وقتی هدف شناسایی شد پیش قراول مثل فرماندهان جنگ دستور حمله صادر می کند و دیگر اعضای خانواده در چشم بر هم زدنی یک وجب جای خالی را فتح می کنند.
یک قاب عجول و بامزه
در ضلع شرقی بوستان چیتگر، خانواده ای جایی برای اسکان پیدا کرده اند. بعد از یافتن نقطه ای برای اتراق، تازه رقابت اصلی شان آغاز شده. احدی در بین شان آرام و قرار ندارد. انگار کسی بالا سرشان ایستاده و شمارش معکوس را بلند بلند می شمرد؛ یکی با عجله زیلو را پهن می کند، ، دیگری آتش می اندازد به جان زغال ها، حرفه ای ترین، کاربلد ترین و معتمد ترین فرد خانواده جوجه ها را سیخ می کند، یکی هم بی هوا رفته سراغ قابلمه و ...
در گیر و دار اتراق، بچه ها سعی دارند هر چه زودتر از خان ناهار عبور کنند تا توپ یا اسباب بازی شان را نجات بدهند و بروند پی بازی شان. آدم های این قاب هر چند عجول اما به شکل بامزه ای پر از جنب و جوش و زندگی هستند تصویر ساده ای که تماشایش در اینجا خیلی ها را خواسته و ناخواسته سرحال می آورد.
خیمه های خلوت
اینطور نیست که همه شلوغ و پرجمعیت آمده باشند . هستند کسانی که کم جمعیت و غالبا در قالب تیم های دو نفره آمده اند. کم جمعیت ها بیشتر مجهز به چادر مسافرتی هستند و تا از گرد راه می رسند سریع چادر را علم می کنند و پناه می گیرند داخل.
قماش دیگری هم اینجا پیدا می شود که هیچ کدام از بستگان را از قلم نیانداخته و فامیلی و خاندانی لشکر کشی کرده اند به چیتگر.
بر عکس هر جای عمومی دیگری، اصولاً اینجا دهان همه آدم ها می جنبد و با هم می جوشند؛ یا در حال نوش جان کردن خوراکی ها هستند و یا در حال چانه جنباندن و معاشرت. تنها لحظه انداختن یک عکس جمعی و یا سلفی، سکوت کوتاهی حاکم می شود و بعد دوباره انفجار...
هنوز زندگی هست
روی هم رفته اگر کشتی کسی هم غرق شده باشد با تماشای عده ای در اینجا، بعید نیست ماجرای غرق را فراموش کند و برای لحظه ای هم که شده بی خیالی طی کند.
پدربزرگ سن و سال داری در باب همین مقوله می گوید:« زندگی و عمر آدمی به سادگی و کوتاهی همین امروزی است که ما به چیتگر آمده ایم برای تفریح. دنیا کار خودش را می کند. اما این ما هستیم که انتخاب می کنیم چه چیزی را جدی بگیریم و چه چیزی را نه. شما هر چه را انتخاب کنی همان نصیبت می شود . امروز اینجا را انتخاب کردی برای تفرج. پس چه بخواهی چه نخواهی حالت خوب و یا حداقل بهتر می شود. اما اگر برای انتقام گرفتن از دوره و زمانه کنجی را انتخاب کنی و در فکر غرق شوی جز اینکه حال و روزت را بدتر می کنی نتیجه دیگری نمی گیری. مشکلات هست، سختی هست اما از همه مهمتر نباید فراموش کنیم که هنوز زندگی هم هست.»
کنجِ دنجِ پنهان
در گرگ و میش هوا ، ابر بزرگی از دود سفید جوج های سیخ شده به آسمان می رود. تاریکی به سرعت هجوم می آورد به جنگل چیتگر. میان سایه کاج هایی که رنگ قیر است گُله به گُله آتش روشن شده. در آن سیاهی صدای قیل و قال جمعیت به گوش می رسد. انگار سایه های در جنب و جوش، کاسه و بشقاب بر سر هم می شکنند. بچه های قد و نیم قد از همه بی پروا ترند. سرخوش می دوند تا به دل جنگل تاریک بزنند.
هیچ کنج دنج پنهانی وجود ندارد که دوچرخه سواران مرد و زن و بچه های بازیگوش از آن سر در نیاروند. دوچرخه های اجاره ای فرصتی برای گردشگران در اینجا فراهم کرده که در عرض یک ساعت خیلی از گوشه های پیدا و پنهان را گز کنند.
سامان و الهام زوج جوانی هستند که برای اولین بار رکاب زنی در کنار یکدیگر را تجربه می کنند، الهام می گوید:« یکسالی می شود که با هم آشنا شده ایم. راستش آخر هفته ها هر نقطه ای را سرک می کشیم . اما این اولین بار است که به چیتگر آمده ایم. چند ماهی می شود که به سرمان زده بود یک جایی برویم که پیست دوچرخه سواری داشته باشد و دوچرخه اجاره بدهند اما اصلا به ذهن مان خطور نمی کرد که چیتگر همچنین خدماتی دارد. امشب اتفاقی برای کاری به اینجا آمدیم که متوجه شدیم پیست و دوچرخه هر دو مهیا است. این شد که الان یک ساعتی می شود در حال دور دور هستیم.»
زندگی روی پدال
تا شب نفسی چاق کند، عده ای در قلب چیتگر با قایق های پدالی، لحظات پرشتاب زندگی را میان آب و آسمان رکاب می زنند. خانواده جوانی از جنوب آمده اند؛ از چهره سبزه شان، لهجه شیرین شان و پوشش بی نظیرشان پیداست اهل بندرعباس هستند.
زن جوان مانند باقی زنان اصلا منتظر نمی مانند تا اول همسرش سوار شود و دست او را بگیرد؛ بچه بغل مانند قرقی یک دفعه می جهد درون قایق و روی صندلی می نشیند. قایق بان سرکیف می آید و می گوید:« ماشاالله»
بعد نوبت همسرش است که هنرنمایی کند . او با یک حرکت خودش را در قایق جا می دهد نرم و سریع. مرد با لهجه جنوبی می گوید:« مو جاشویوم- من جاشو هستم-( خدمه لنج)»
زن جوان هم با شوخ طبعی با شوهرش کلکل راه می اندازد:« هااا پ بوگو مو هم بچه دریایوم.- آره پس بگو من هم بچه دریا هستم-»
خونگرمی آنها تمام پدالی سوارها را مجذوب خود کرده، خلیل می گوید:« به همسرم قول یک سفر به پایتخت داده بودم. الان بعد از دوسال جور شد و آمدیم. آخر زبیدا تا الان تهران نیامده، برج میلاد رفتیم، برج آزادی، پل طبیعت، دربند، درکه و حالا اینجاییم چیتگر . خدا روشکر حالش زبیدا خوب است و از سفر لذت برده و راضی است.»
یک کلام و پایان
شب اینجا و قصه آدم هایش تمامی ندارد، بساط کباب و دورهمی ها همچنان به راه است. روی یکی از نیمکت ها، چسبیده به مسیر پیاده روی دو کبوتر عاشق سالخورده،نفس چاق می کنند؛ با دستان لرزان از یک بطری آب می نوشند و در نگاه دنیا دیده شان دریاچه و چراغانی اش برق می زند. آنها در مورد زندگی می گوید:« یک کلام؛ زندگی یک فرصت است تا جوان هستید به هر بهانه ای این فرصت را از دست ندهید...»
کد خبر 679349 منبع: همشهری آنلاین برچسبها سفر - گردشگری خبر مهم سرگرمی دریاچه چیتگرمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: سفر گردشگری خبر مهم سرگرمی دریاچه چیتگر آدم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۱۰۸۸۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
صعودی شدن روند ولادت در استان بوشهر پس از ۷ سال
بهگزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز بوشهر، اسکندر پاسالار در گفتگو با خبرنگاران با بیان اینکه از سال ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۱ آمار ولادت در استان بوشهر کاهشی بود، از صعودی شدن روند ولادت پساز ۷ سال خبر داد و افزود: در مجموع ولادتهای ثبت شده در سال گذشته نسبت به سال ۱۴۰۱ در استان بوشهر، رشد ۸ دهم درصدی داشته است.
وی اعلام کرد: سال گذشته ۱۳هزار و ۶۳۶ واقعه ولادت در استان بوشهر ثبت شد و جمعیت این استان به بیش از یک میلیون و ۲۱۰ هزار و نهصد نفر رسید.
به گفته مدیرکل ثبت احوال استان بوشهر بیشترین ولادت ثبت شده در سال ۱۴۰۲ در شهرستان بوشهر با ۲۶.۴ درصد و کمترین ولادت در شهرستان دیلم با ۲.۷ درصد بوده است.
وی اضافه کرد: نسبت جنسی حاصل از ولادتهای ثبتشده در سال ۱۴۰۲، ۱۰۶.٩ بوده، یعنی به ازاء هر ۱۰۰ نوزاد دختر متولد شده، نزدیکبه ۱۰۷ پسر به دنیا آمده که این رقم در سال پیشاز آن ۱۰۸.۹ بوده است.
پاسالار گفت: میانگین سن مادران بوشهری در تولد اولین فرزند در سال گذشته ۲۷.۱ سال بود در حالی که این میانگین در کشور ۲۷.۳ سال بوده است.
وی با بیان اینکه بیشترین ولادتها با ۳۸.۱ درصد در ۵ سال اول زندگی زوجها به وقوع پیوسته است، افزود: فاصله ۶ تا ۱۰ سال پس از زندگی مشترک زوجها ۲۹.۸ درصد و بقیه ولادتها پس ۱۰ سال زندگی مشترک زوجها ثبت شده است.
مدیرکل ثبت احوال استان بوشهر به گروه سنی مادران اشاره کرد و گفت: بیشترین ولادتهای ثبت شده در استان بوشهر مربوط به گروه سنی مادران ۳۰ تا ۳۴ سال است و گروههای سنی ۲۵ تا ۲۹ سال و گروه سنی ۳۵ تا ۳۹ سال به ترتیب در ردههای بعدی قرار دارند.